چندین روز گشت و گذار و ساعت ها پیاده روی و معاشرت با مردم خونگرم آبادان، نشان می دهد چند نقطه از این شهر، بیشتر مورد توجه اند. آنچه در اینجا می بینید، معرفی کوتاه چند نقطه است. طبیعتا برخی از نقاط به دلیل ضیق جا، کنار گذشته شده اند، اما همین ها دلایل خوبی برای رفتن به آبادان نیست.
کلیسا و مسجد
اینجا تنها نقطه در ایران است که کلیسا و مسجد همسایه اند. کلیسای ارامنه در داخل حیاط مدرسه ادب و دیوار به دیوار مسجد امام موسی کاظم (ع) یا همان مسجد بهبهانی ها قرار دارد. در داخل حیاط مدرسه و کنار کلیسا هم، یادمان کشتار صد سال پیش ارامنه توسط عثمانی ها دیده می شود.
لین (Lane)
بومی شده کلمه انگلیسی لاین به معنای خیابان است. محله احمدآباد که کارگران و کارمندان گرید یک تا پنج در اینجا زندگی می کنند. احمدآباد، ۱۵ لین اصلی (شمالی- جنوبی) و ۱۳ لین فرعی (شرقی- غربی) دارند. بازار قدیمی شهر در لین یک است که همه چیز در آن پیدا می شود و بازار صیفی مفصلی دارد.
بازار ماهی فروشان
بوی زهم ماهی بیداد می کند و هیجان موج می زند. سوله ای با سه راهروی لیز. دو طرف راهروها، دکه های ماهی فروشان است. مساحت حجره های ماهی فروشی به سختی به چهار مترمربع می رسد و سکویی خیس و لزج مملو از ماهی جلویشان است. روی تخته های وایت برد نام ماهی ها در ابعاد کوچک، متوسط و بزرگ، قیمتشان و تاریخ روز حک شده است. آدم یاد صرافی ها می افتد که قیمت سکه و دلار را روزانه تعیین می کنند. کنار سوله، اسکله صیادی ثامن الائمه است و آن سوتر، اتاقکی شیشه ای که چند مرد و زن سفیدپوش در آن به پاک کردن ماهی مشغولند.
استادیوم تختی
«آبادان، برزیلته» این استادیوم قدیمی و یغور، دو سکوی سیمانی دارد که در شرق و غرب زمین چمن نامناسب، لمیده اند. این دو سکوی سرد خاکستری رنگ در روزهای بازی صنعت نفت آبادان، داغ و زرد می شوند. بیرون استادیوم، چند نوجوان بامیه می فروشند و داخل استادیوم، صدای طبل و سنج بلند است. از روی سکوهای شرقی می توان لوله های پالایشگاه را که در غرب استادیوم هستند، دید. نفت آبادان، مدت هاست رنگ لیگ برتر را ندیده است.
بوارده
محل زندگی مهندسان رده میانه شرکت نفت که دو بخش شمالی و جنوبی دارد. آنهایی که گرید ۵ تا ۱۰ دارند، اینجا زندگی می کنند. زمین های بوارده متعلق به مرد ثروتمندی بود که چون فقد یک دختر به نام ورده (گل سرخ) داشته به ابوورده شهره بوده است که در محاورات به بورده تبدیل شده.
بهمنشیر
این رودخانه ۹۰ کیلومتری که عرضی حدود ۶۰۰ متر و عمقی حدود چهار متر دارد، بدوی و دست نخورده است. نامش را از شهری به همین نام که در زمان اردشیر بابکان، موسس سلسله ساسانیان، در آبادان فعلی ساخته شده بود، گرفته. کنار این رود پارک ساحلی قرار دارد، اما بخش قابل توجهی از فاضلاب شهری هم به این رود می ریزد و برای همین مملو از زباله و گل و لای است. حاشیه نشینان آبادان در حاشیه بهمنشیر، زندگی می کنند.
ته لنجی
خیابان امام خمینی (ره) پاتوق ته لنجی هاست که در نوروز از شدت هجوم مردم، قفل می شود، این خیابان ۵۰۰ متری و کوچه های اطراف، پاتوق شبانه آبادانی ها هستند. انتهای ته لنجی ها هم بازار بزرگ آبادان در دو طبقه قرار دارد.
بریم (berim)
تافته جدابافته آبادان که محل زندگی کله گنده های شرکت نفت است. این شهرک ویلایی، نگهبانی دارد و تردد شبانه غیرسکنه در آن ممنوع است. اگر هم زیادی بایستید، سین جیم تان می کنند. تمام سیم کشی و کولرهایش، زیرزمینی است و خدمات و همه تعمیرات آن توسط شرکت نفت انجام می شود.
محله بریم چون در کنار اروند رود شکل گرفته، نامش را از کلمه انگلیسی بریم (berim) به معنای کناره و لبه گرفته است. بعضی ها هم می گویند محل روییدن خرمای بریمی است یا نام صاحب قبلی اش ابوابراهیم بوده است.
قدمگاه امام رضا (ع)
خیلی دنج و خلوت است. یک بنای هشت ضلعی کوچک نوساز، وسط یک دشت هموار. آرامش در اینجا که می گویند اولین نقطه از خاک ایران بوده که امام رضا (ع) هنگام مهاجرت از مدینه به مرو در آن، پا به زمین گذاشته، سرشار و فراوان است.
سینما رکس
37 سال پیش، ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، اینجا سینمایی بود که سوخت و ۲۷۷ تماشاچی فیلم گوزن های کیمیایی در آن، زنده زنده سوختند. خبری از سینما نیست فقط وسط پیاده رویی راهرو مانند و در میانه راسته فروشگاه های لوازم کامیپوتری، سنگی سیاه و چهار متری نصب شده و ماجرای آتش سوزی سینما رکس در چهار خط روی آن حک شده است. یادمان، ربطی به سینما ماجرا ندارد. حالا آبادان که روزی ۱۰ سینما داشت، یک سینما نفت نصفه و نیمه دارد.
اروندرود
آبادانی ها با وجود همجواری با اروندرود، دستشان به آب این رودخانه نمی رسد. حصارهای نظامی، پالایشگاه، فرودگاه و گمرک و بندر، مانع این دسترسی هستند. اروندرود ۱۱۰ کیلومتری که عرضش به ۲ هزار متر هم می رسد. چهار بار در شبانه روز جزر و مد دارد و سالی ۵۰ تن رسوبات کارون، دجله و فرات را به خلیج فارس می ریزد. آن سوی اروند، عراقی ها هستند که عصرهای جمعه، لب اروند می آیند.
سید عباس
«می رم و دخل می بندم، جمعه شب سیدعباس/ بیا و رحمی بکن به این دلی که تنهاس «این، بخشی از ترانه بازار خرمشهر محسن چاووشی است که یکی از نشانه های اهمیت این زیارتگاه است. رانندگان و اهالی وقتی از کنار گنبد فلزی آن رد می شوند، دست به سینه تعظیم می کنند و سلام می دهند. اینجا امامزاده نیست و اتفاقا قدمت چندانی ندارد. سه قبر با سنگ مرمر، مدفن سه سید (عباس، یاسین و سعد) منسوب به امام موسی کاظم اند که صد سال پیش با قدرت گرفتن وهابیون از عربستان به اینجا آمده اند. هر کس وارد زیارتگاه می شود، سنگ های را می بوسد و به عکس سید یاسین خیره می شود.